✿♥✿ محمدپارسا دردونه ی مامان و بابا ✿♥✿

سلام گل پسر ماهم مامانی ماشالا به تو که هر روز یک کار جدید میکنی چند وقته که از تخت بالا میری ، از مبل بالا میری ، از  صندلی کامپیوتر بالا میری و خلاصه که کم مونده از دیوار راست بالا بری البته ناگفته نمونه برای بالا رفتن از دیوار خیلی تلاش کردی ولی نشده و فقط تونستی تا روی پشتی بری و بعد..... با پشتی افتادی مامان جون چند روز قبل با مامان جونی نشسته بودیم که دیدیم  شما سخت مشغول تلاشی وقتی اومدیم پیشت  بله... آقا محمد پارسای گل روی میز نشسته یکی نیست آخه بگه اونجا جای نشستنه محمد پارسا ...

سلام عزیز دلم محمد پارسای گلم شما روز به روز داری بزرگ تر میشی و این بزرگتر شدن به همراه شیرینی خاصی است که طعم آن بیشتر از همه برای پدر و مادرت لذت بخش است چند روز پیش مامان جونی زنگ زد و داشتیم صحبت میکردیم که شما اجازه صحبت به من ندادی و به زور بازو گوشی را از من گرفتی و مثلا شروع به صحبت کردی مامان جونی : الو .... محمد پارسا سلام عزیزم خوبی مامان محمد پارسا : اده .....اده .... و به همین صورت حدود 5 دقیقه با مامان جونی صحبت کردی الهی مامان فدات بشه پسر گلم ...

سلام پسرک عزیزم این روزا  خیلی شیطون و وروجک شدی دائم بازی میکنی اینور میری اونور میری یک لحظه آروم نداری ولی شکر خدا توی این ماه رمضان اذیت نمیکنی انگار میدونی که مامان روزه است بخاطر همین کمتر شیطنت میکنی ممنون پسر گلم این روزها شما داری به 1 سالگی نزدیک میشی و من خیلی خوشحالم سال گذشته در همچین روزهایی خیلی دوست داشتم در کنارمون باشی و خانواده شادمون رو شادتر کنی و تو آمدی و با آمدنت زندگی بهتر و بهتر شد خدا رو هزاران مرتبه شکر میکنم که همچون تویی به من داد   ...

سلام پسر گلم این چندوقتی که وبلاگتو آپدیت نکردم به علت مشغله ی زیادی بود که برای سفر داشتیم پسر گلم شما و من و بابایی به همراه هر دوتا مامان جونا و بابا جونا خاله جون کوچیکه و مادر بزرگ من سعادتی نصیبمون شد و به زیارت امام حسین (ع) رفتیم خیلی خوش گذشت و از همه مهمتر اینکه شما اونجا مثل همیشه آقا بودی اصلا اذیت نکردی و خوشبختانه مریض هم نشدی همینکه به نجف رسیدیم بالاخره مرواریدت نمایان شد( 1392/4/5 ) و ما کلی ذوق کردیم بالاخره از محمد پارسا بی دندونی در اومدی زیارتت قبول باشه کربلایی کوچولوی من ببخشید پسرم چون نمیگذاشتن نه موبایل و نه دوربین با خودمون ببریم عکسات خیلی خو...

سلام پسر گلم چند وقتیه که قشنگ خداحافظی میکنی  وقتیکه جایی هستیم و میگیم خداحافظ دستاتو میاری بالا و تکون میدی البته دستاتو کنارت نمیگیری کمی جلوتر از بدنت میاری و تکونشون میدی اینطوری: ...

پسر گلم سلام پسرک نازم وقتی  خیلی ذوق میکنی شروع به جیغ زدن میکنی اونم عجب جیغایی دوتا عکس ازت گرفتم که توی اتاقتی و داری بازی میکنی و کلی ذوق کردی و شروع به جیغ زدن کردی این عکسا برای قبل از کربلا رفتنمونه و شما هنوز دندون نداری و بی دندونی ...

پسرم سلام روز به روز داری بهتر میشی خدا رو شکر پسر گلم توی میوه ها شما بدجور عاشق سیب هستی و دائم سیب میخوری البته توی زمستون هم خیلی لیموشیرین دوست داشتی و تا میدیدی کسی داره لیموشیرین میخوره صدا در میآوردی که یعنی به منهم لیموشیرین بدید ...